اسرار خودی
دی شیخ با چراغ ہمی گشت گرد شھر کز دام و دو ملولم و انسانم آرزوست زین ہمرہان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست گفتم کہ یافت می نشود جستہ ایم ما گفت آنچہ یافت می نشود آنم آرزوست مولانا جلال الدین رومی